به تو دستمیسایم و جهان را درمییابم، به تو میاندیشم و زمان را لمسمیکنم معلق و بیانتها عریان. میوزم، میبارم، میتابم. آسمانام ستارهگان و زمین، و گندمِ عطرآگینی که دانهمیبندد رقصان در جانِ سبزِ خویش. از تو عبورمیکنم چنان که تُندری از شب.ــ میدرخشم و فرومیریزم. (شاملو ) ببین بارون گرفته .
کاش حرفی برای گفتن داشتم. کاش حد اقل بلد بودم چیزی بگم............من update شدم